اندیشۀ فلسفی میشل فوکو در دورانی شکل گرفت که در فرانسه پدیدارشناسی مرلو پونتی (1945)، سارتر (1948) و همچنین هگلگرایی استادانی چون ژان هیپولیت و الکساندر کوژو باب روز بود. این سلطۀ هگل در کتاب sens et non-sens (1946) مرلو پونتی کاملاً آشکار است. او اینچنین مینویسد:
هر چیز مهمی که در فلسفۀ قرن اخیر مطرح شده (مثلاً مارکسیسم، اندیشههای نیچه، پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم آلمان و روانکاوی) منشأ آن در هگل است.
لطفا نظر خود را بنویسید