«سگی که به سوی ستاره‌ای می‌دود» نخستین کتاب از مجموعه داستان‌های جوئل گوستاوسون است. جوئل در زمستان 1956 سگ را می‌بیند؛ سگی خاکستری که به سوی ستاره‌ای می‌دود. ماجرای جوئل از شب‌هایی شروع می‌شود که به جستجوی سگ می‌رود.
«جوئل گوستاوسون با این دو چیز نمی‌تواند کنار بیاید: نمی‌داند چرا؛ کاریش هم نمی‌تواند بکند. پدر جوئل زمانی ملوان بود و کنار دریا زندگی می‌کرد. مادر جوئل هم زمانی با آن‌ها زندگی می‌کرد. پدر جوئل دریا را ترک مرد؛ مادر جوئل هم، او و پدرش را. اگر آن شب جوئل گوستاوسون سگ را از پشت پنجره نمی‌دید باز هم با تخت خالی پدرش روبه‌رو می‌شد؟
لطفا نظر خود را بنویسید