- فروشگاه: 88675222
- ایمیل: info@hermespub.ir
- آدرس: تهران ـ خیابان ولیعصر ـ بالاتر از میدان ونک ـ بعد از برج نگار ـ پلاک 24/93
- فکس: 88790616
- تلفن تماس: 88795674
پس از تشییع جنازه
نویسنده: |
آگاتا کریستی |
مترجم: | رؤیا سعیدی |
موضوع: | داستان خارجی |
مشخصات نشر: | تهران، هرمس |
نسخه الكترونيک
چند صفحه از کتاب را اینجا بخوانید:
۱۲۲,۰۰۰ تومان
موجود در انبار
جزئیات کتاب
نوبت چاپ: | 7 |
---|---|
تعداد صفحات: | 318 صفحه |
نوع جلد: | شومیز |
نوع کاغذ: | بالک |
قطع: | پالتویی |
شابک: | 978-964-710-063-2 |
سال چاپ: | 99 |
پوآرو با دقت خاصی افراد را یک به یک از زیر نگاه خود میگذراند. اول نگاهش را به سوزان دوخت، که صاف نشسته بود و بشاش و سرحال به نظر میرسید. بعد نوبت به شوهر سوزان رسید، که نزدیک سوزان نشسته بود، با چهرهای بیحالت، و داشت یک سیم را به دور انگشتانش حلقه میکرد. نگاه پوآرو از روی گرِگوری به روی جرج کراسفیلد لغزید؛ او داشت درباره حقهبازیهای قماربازان با رزاموند صحبت میکرد، و رزاموند با بیعلاقگی و کاملاً بدون فکر میگفت: «آه چه جالب! اما چرا؟».
نفر بعد مایکل بود، با آن نگاههای خسته و در عین حال مطبوع و دلنشین؛ مردی با جذابیتی انکارناپذیر که در آن جمع همتایی نداشت. سپس نگاه پوآرو به هلن خیره شد، که باوقار و اندکی دور از بقیه نشسته بود. تیموتی نفر بعد بود؛ او در بهترین مبل لم داده بود، و یک بالش اضافی هم در زیر کمرش قرار داشت. مود در کنار تیموتی بود، محکم و مصمم با هیکلی تنومند؛ و آماده خدمت به تیموتی. آخرین نفر گیلکریست بود که در خارج از جمع خانواده نشسته بود؛ بلوزی بسیار شیک بر تن داشت و میشد در چهرهاش خواند که از اینکه به آن جمع راه یافته سپاسگزار است. پوآرو با خود گفت که بزودی گیلکریست برمیخیزد و بهانهای میآورد و این جمع خانوادگی را ترک میکند و به اتاق خودش میرود. گیلکریست مقام خودش را میدانست. و این را به طریقی دشوار آموخته بود.
لطفا نظر خود را بنویسید