شمیسا در مقدمۀ کتاب میگوید: تألیف این کتاب برای من ادای دینی به فرودسی بزرگ بود که بخشی از عمرم را که در تنهایی و یأس میگذشت با دنیای شاد و پرغرور او گذراندم. من دیگر چندان امیدی به مردم عادی ندارم و امیدم فقط این است که حداقل دانشجویان ادبیات، دنیای شاهنامه را بشناسند. دنیایی را که در آن هنوز گودرز و طوس و رستم و رهام و سیاوش و کیخسرو و بهرام گور و بهرام چوبینه و خسرو پرویز زندهاند و دارند در شکوه خود زندگی میکنند. اما اگر دریابند که ما حضور آنان را احساس نمیکنیم، آنان را فراموش کردهایم و دیگر نمیبینیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
نه هرگز! باید سیاوش را برای همیشه به یاد داشت و گذاشت که به خوابهای ما هم بیاید و نوید پیروزی دهد.
لطفا نظر خود را بنویسید