هرکول پوآرو از جزیره رودز مأیوس شده بود. برای استراحت و گذراندن تعطیلات به آنجا آمده بود. تعطیلاتی که بخصوص به دور از هرگونه جرم و جنایتی باشد. به او گفته شده بود که اواخر اکتبر جزیره تقریباً خالی است و نقطۀ دنج و آرامی به حساب میآید. البته این به نوبۀ خود درست بود. زوجهای چانتری و گولد، پاملا و سوزان، ژنرال و خودش و دو زوج دیگر ایتالیایی تنها مهمانان هتل بودند. اما در همین جمعِ محدود هم ذهن پرکار پوآرو این را حس میکرد که حوادث قریبالوقوعی در پیش است. «همهاش بهخاطر این شمّ جناییام است.» پوآرو اینگونه از خودش گله کرد و با خود گفت: «سوءهاضمه دارم! خیالاتی شدهام!» اما هنوز نگران بود…
نشر هرمس چاپ چهارم «جنایت در شب آتشبازی» را در سال 1399 منتشر کرده است.
لطفا نظر خود را بنویسید