به اعتقاد دکتر ونزبرو، چنانچه قرآن و دیگر متون کهن (بویژه تفسیر) را با شیوهها و ابزارهای متداول در نقد تورات و انجیل تحلیل کنیم، تنها این تصویر از حصول تدریجی یک سنت اسلامی و مرجعیت کتاب آسمانیِ آن به روشنی دریافت میشود؛ مشخصا تحلیل ساختاری و گونهشناختیای مراد است که درصدد افشای جایگاه واقعیِ بخشهای متعددِ آشکار در این متون است. بحث ونزبرو این است که این رهیافت نشان میدهد این متون، مدارکی مرکّب و مختلطاند و در روند تکاملی و درازمدتِ «امتسازی» فراهم آمدهاند؛ که در آن روند «میتوان استفادههای ادبی و کارکردهای مشترک کتاب آسمانی را به چهار دسته تقسیم کرد: جدلی، عبادی، آموزشی و فقهی. این چهار دسته به ترتیبِ کاهش اهمیت و ترتیب تاریخی ظهورشان قرار دارند.»
مجموعه مقالات کتاب به سه بخش تقسیم شده است:
بخش اول که عنوان «مطالعات تفسیری» دارد، سه یا چهار گونهٔ مختلف از مطالعات تفسیری در غرب را نشان میدهد. مقالات اُری رُبین پژوهشهایی تاریخی در فقرات قرآنی مرتبط با تفسیر و سیرهاند و مقالات جان وَنزبرو درصدد نشان دادن پیوند دانش تفسیر قرآن در دوران نخست با تطور و تکامل علم بلاغت در زبان عربی است.
چهار مقالهٔ بخش دوم به نظریات جان وَنزبرو در کتاب مهمش «مطالعات قرآنی» اختصاص یافته است و بقیهٔ مقالات شامل مسائلی مانند تقریر و توضیح نظریهٔ در باب تاریخ قرآن، شکلگیری تفاسیر نخست قرآن و تاریخگذاری روایات جمع و تدوین قرآن میشود.
بخش سوم جوانب مختلف یکی از مهمترین پرسشهای غربیان دربارة زبان قرآن را توضیح میدهد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.